محل تبلیغات شما



 

و تو ای علی!

ای شیر! مرد خدا و مردم، ربّ‌النوع عشق و شمشیر!

ما شایستگی "شناخت ترا" از دست داده‌ایم. شناخت ترا از مغزهای ما برده‌اند،
اما "عشق ترا"، علیرغم روزگار، در عمق وجدان خویش، در پس پرده‌های دل خویش، همچنان مشتعل نگاه داشته‌ایم،

چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها می‌کنی!؟
تو ستمی را بر یک یهودی که در ذمّه حکومتت می‌زیست تاب نیاوردی،
و اکنون، مسلمانان را در ذمه یهود ببین! و ببین که بر آنان چه میگذرد !

ای صاحب آن بازو که "یک ضربه‌اش از عبادت هر دو جهان برتر است"

ضربه‌ای دیگر!
 

و اما تو ای حسین!

با تو چه بگویم ؟
" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می‌طپی، و می‌جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسل‌ها می‌گذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، می‌شکافی و می‌شکوفایی، و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی،

ای آموزگار بزرگ شهادت !
برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطره‌ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز، و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش.

ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی تا عاشقانت را از "مرگ سیاه" برهانی، تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی، و تاریخی را به طپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!

ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما

"به خون تو محتاج است "
 

ای زینب

ای زبان علی در کام! با ملت خویش حرف بزن!
ای زن ! ای که مردانگی، در رکاب تو، جوانمردی آموخت
ن ملت ما اینان که نام تو، آتش و درد بر جانشان می‌افکند بتو محتاج‌اند.

بیش از همه وقت. "جهل" از یکسو به اسارت پنهان و ذلت تازه‌شان می‌کشاند و از خویش و از تو بیگانه‌شان می‌سازد، آنان را بر "استحمار کهنه و نو"، بر بندگی "سنتهای پوسیده" و "دعوت‌های عفن"، برملعبه سازان "تعصب قدیم" و "تفنن جدید" به نیروی فریادهائی که بر سر یک شهر- شهر قساوت و وحشت - می‌کوبیدی، و پایه‌های یک قصر - قصر جنایت و قدرت را می‌لرزاندی - بر آشوب!

تا در خویش برآشوب‌اند، و تار و پود این پرده‌های عنکبوت فریب را بدرند، و تا در برابر این طوفان برباد دهنده‌ای که وزیدن آغاز کرده است "ایستادن" را بیاموزند ، و این "ماشین هولناک" را که از آنها "بازیچه‌های جدیدی" می‌سازد، باز برای بلعیدن حریصانه آنچه سرمایه‌داری به بازار می‌آورد، برای لذت بخشیدن به هوسهای کثیف بورژوازی، برای شور آفریدن به تالارها و خلوت‌های بی‌شور و بی روح "اشرافیت جدید"، و برای سرگرمی زندگی پوچ و بی‌هدف و سرد "جامعه" رفاه در هم بشکنند، و خود را، از "حرم‌های اسارت قدیم"، و "بازارهای بی‌حرمت جدید" ، به امامت تو نجات بخشند !

ای زبان علی در کام، ای رسالت حسین بر دوش!
ای که از کربلا می‌آیی، و پیام شهیدان را، در میان هیاهوی همیشگی قداره بندان و جلادان ، همچنان به گوش تاریخ می‌رسانی،

زینب! با ما سخن بگو.
مگو بر شما چه گذشت، مگو در آن صحرای سرخ چه دیدی، مگو جنایت آنجا تا به کجا رسید، مگو خداوند، آن روز، عزیزترین و پر شکوه‌ترین ارزشها و عظمت‌هایی را که آفریده است، یکجا، در ساحل فرات، و بر روی ریگ‌زارهای تفتیده بیابان تف، چگونه به نمایش آورد، و بر فرشتگانش عرضه کرد، تا بدانند که چرا میبایست بر آدم سجده می‌کردند!؟

آری زینب !
مگو که در آن جا بر شما چه رفت، مگو که دشمنان‌تان چه کردند، و دوستان‌تان چه کردند؟ آری ای پیامبر انقلاب حسین!
ما می‌دانیم، ما همه را شنیده‌ایم، تو پیام کربلا را، پیام شهیدان را به درستی گذارده‌ای،
اما بگو، ای خواهر، بگو که ما چه کنیم!؟

لحظه‌ای بنگر که ما چه می‌کشیم! دمی به ما گوش کن تا مصائب خویش را با تو باز گوییم،
با تو ای خواهر مهربان! این تو هستی که باید بر ما بگریی،
ای رسول امین برادر، که از کربلا می‌آیی و در طول تاریخ، بر همه نسل‌ها می‌گذری و پیام شهیدان را می‌رسانی،
ای که از باغهای سرخ شهادت می‌آیی و بوی گلهای نو شکفته آن دیار را، در پیراهن داری،
ای دختر علی، ای‌خواهر، ای که قافله سالار کاروان اسیرانی،

ما را نیز، در پی این قافله، با خود ببر!

 


در لغت نامه ی استاد علی اکبر دهخدا ( جلد ۱۱ - چاپ دوم از دوره ی جدید : ۱۳۷۷ - صفحه ی ۱۷۲۶۱ تا ۱۷۲۶۲ ) ۴۴ ده  با نام فیض آباد آمده است که در آن بین فیض آباد سبزوار را چنین معرفی می کند : " دهی است از بخش داورزن سبزوار که دارای ۱۱۸۶ تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، پنبه و زیره است . "

با کمی تامل در می یابیم که مطابق با نوشته ی استاد دهخدا روستای فیض آباد سبزوار نسبت به ۴۳ فیض آباد دیگر پر جمعیت تر است .

واژه ی "بفره "  Bafra  به گوش فیض آبادی ها کاملا آشناست . بفره به زمین های شمال روستا گفته می شود که تا دامنه ی کوه ها ادامه دارد . این واژه در کتاب اوستا Vafra و در زبان پهلوی Vafr تلفظ شده است و معادل همان واژه ی " برف " است . از آن جا که در این منطقه  نسبت به سایر مناطق همجوار برف بیش تری می باریده است به " بفره " مشهور شده است .

رودخانه ای از دامنه ی کوه های شمال روستا جاری بوده است که این رودخانه به همین نام ، یعنی " رودخانه ی بفره " معروف است . در دوران کودکی خودم ، آب این رودخانه  زمین های کشاورزی  نزدیک فیض آباد را مشروب می کرد و مالکین به کشت و زرع می پرداختند

*تهیه و جمع آوری : سیدرضا آراسته فیض آبادی


 

1-    موقعيت طبيعي اثر:

طول جغرافیایی 16-57

عرض جغرافیای 20-36

ارتفاع از سطح دریا: 865  متر

 اقلیم منطقه نیمه بیابانی ا ست . زمین محل از خاک رس است و با گسل زله خیز سبزوار 30 کیلومتر فاصله دارد

 2-موقعيت فعلي اثر:

شهرستان داورزن – . دهستان باشتین . روستای فیض مرکز روستا

3-موقعيت پلاك ثبتي اثر:

پلاک اصلی 13

پلاک فرعی

پلاک بخش 9

4--تاريخچه و وجه تسميه اثر:

مسجد دارای سه دوره معماری ست قدیمی ترین دوره آن در ضلع شمالی قرار دارد که دو چشمه طاق کلمبو و چهار ترک گرده پوش است. و تعامل آن با فضای ارگانیک روستا از درب شرقی بوده الحاقات دوره بعدی در ضلع جنوبی بوده که با توجه به نحوه اجرای طاقهای جناقی و پوشش کلمبو همچنین نقل و قول سینه به سینه پیران روستا انتساب این بنا به دوره صفویه که در دوره قاجاریه به آن الحاقاتی صورت گرته محرز است چون مسجد در داخل این روستا واقع شده لذا به اسم نامگذاری شده است.

  5- سوابق پژوهشي اثر شناسايي ، بررسي، گمانه زني، حفاري:

1- پرونده موجود در میراث فرهنگی سبزوار واحد باستان شناسی که در اجرای طرح های روستا مورد مطالعه قرار گرفته است

2- اظهارات شفاهی آقای محمد عبدالله زاده ثانی باستان شناس

6-نوع و توضيحات مالكيت اثر:

دولتی - موقوفه

 

 8- مشخصات اثر – بنا:

       ورودي مسجد از ضلع شرقي مي باشد كه با تعداد 6 پله بالارو از وسط بنا وارد راهرويي كه سقف آن گهواره اي مي باشد مي شويم – اين بنا در سه دوره متوالي ساخته شده كه قسمت ضلع شمالي قديمي تر از تمام قسمتها مي باشد . اين بنا از طاق هاي جناقي بسيار زيبا به لحاظ هندسي و سقف احتمالا كلمبو يا چهار ترك و از تكرار چندين چشمه طاق با جهت شمالي و جنوبي روي پايه ستونهاي مربع شكل احداث شده است .

شبستان شمالي داراي هشت گنبد و دو بادگير بوده و شبستان جنوبي داراي 9 گنبد و يك بادگير مي باشد . مصالح بكار رفته در بنا خشت خام و گل مي باشد كه روي آن با اندود گچ پوشيده شده است . نحوه قرارگیری بادگیر با مساجد داورزن – و جامع سبزوار قابل مقایسه می باشد. پلان بنا به لحاظ هندسه

 

 9- ويژگي اثر:

اثر مکمل خلاء اسناد تاریخی فرهنگی معماری در شمال شرق ایران است لذا شایستگی ثبت در فهرست آثار ملی را دارد.

10- نوع بهره‌برداري اثر:

جهت استفاده مذهبی می باشد .

انجام نمازهای یومیه و مراسم تعزیه ابا عبدالله الحسین همچنین تعزیه های محلی و اطاق ضلع غربی مسجد بعنوان اطاق شورای حل اختلاف روستا استفاده می شود.

هم اکنون با احداث حسینیه در روبروی مسجد و ایجاد یک فضای باز مدور حدودا 500 متری ، جوانان روستا این فضا را که بین مسجد و حسینیه ایجاد شده به بین الحرمین تشبیه می کنند.

به نظر می رسد با شور و حالی که طی این سالهای اخیر در شب های ایام محرم بخصوص شب های تاسوعا و عاشورا در این محل یعنی "میانده " که وسط ده و روستا هم هست به وجود آمده در آینده شاهد احداث چیزی شبیه بین احرمین بین حسینیه تا مسجد باشیم.

این تفکر در ذهن مردم و جوانان روستا و هم ولایتی هایی که در تهران ساکن هستند و اکنون دو تابعیتی شده و در روستا هم خانه ای و منزلی درست کرده و به اصل و ریشه خود بازگشته اند دیده می شود.

در باره مسجد که تاریخ شناسان خراسانی این اطلاعات دقیق را داد ه اند دو نکته مهم وجود دارد.

نکته اول که نشان از هوش و درایت بالای سازندگان این مسجد تاریخی حکایت دارد بحث ارتفاع آن از سطح زمین اسن که با سنگ حدود دو متر از سطح زمین فاصله دارد. یعنی کف مسجد در ارتفاع دو متری است و دوم اینکه فوندانسیون کفت تا ارتفاع دو متری با سنگ کار شده است .

سرازیر شدن دو سیل بزرگ طی یک  قرن اخیر به فیض آباد که سیل آخر در سال 1382 رخ دا و تقریبا نیمی از روستا را ویران کرد هیچ آسیبی به مسجد وارد نکرده است و این از درایت سازندگان و تفکر بزرگان و آبا واجداد ما خبر می دهد.

دوم اینکه مسجد فیض آباد دارای دو بخش جدید و قدیم است که از طریق سالن از هم جدا می شود.

بخش قدیمی درقسمت شمال است که برابر با تاریخ روستا (حدود 400 سال) و بخش جدید قسمت جنوبی است که بزرگتر و دارای ارتفاع بیشتری است حدود یک قرن پیش بنا شده وپدر بزرگ من از زمان احداث قسمت جدید تعریف می کرد که چگونه ساخته شد.

در بحث سرما و گرما هم به گونه ایی است که در گرمای تابستان اگر در ها باز باشد و در شبستانهای عقبی استراحت کنید هوای مطبوع و خنکی می وزد چون آب قتات از وسط مسجد رد میشد(الان از جلو مسجد عبور می کند و این یک نقصان بزرگ است که بعد از سیل به وجود آمد و قطعا باید در آینده آن را اصلاح کرد و درختان داخل مسجد هم به خنکای هوا کمک می کرد.

الان به غیر از یک درخت توت کهنسال که بعد از سیل دیگر رشد نکرده است و یک درخت دیگر متاسفانه فضای سبز مسجد از بین رفته در حالی که در قدیم مسجد با جوی آب و درختان سرسبز که بعضل گلهای شب بوی سفیدی هم میداد بسیار زیبا تر بود .

در زمستان هم یک بخاری روشن باشد با توجه به افتابگیر بودن صحن شبستانها و درها بسته سرما را احساس نمی کنید و این هم از مهندسی مسجد در مناطق نیمه خشک و نیمه کویری خبر می دهد.

تا جایی که من اطلاع دارم مسجد دارای یک شبانه روز آب موقوفه می باشد که با مدیریت اداره اوقاف سبزوار درآمد ناشی از این آب و ملک هزینه و خرج مسجد می شود. معمولا دست یکی از اهالی به صورت اجاره داده می شود و مستاجر هر ساله بنابر نرخ روز پول اجاره را به اوقاف می دهد تا آنها به آبادانی مسجد کمک کنند.

این هم از آن کارهای ماندگار در روستای فیض آباد است.

بزرگانی از قدیم آب و ملک خود را یا در راه آبادانی مسجد و یا برای تامین غذایی مردم وقف کرده اند و کار وقف به گونه ایی است که باید اجرا شود و هیچ دخل و تصرفی در ان نخواهد بود.

با بیان این موضوع از دهیار محترم آقا سیدتقی هاشمی که در آبادانی روستا طی چندسال اخیر اقدامات بسیار مفیدی انجام داده تقاضا داریم برای ثبت مسجد در آثار ملی اقدام کنند چون هم درآمد و امتیازات بیشتری نصیب مسجد خواهد شد و هم اینکه از این طریق علاقمندان به آثار تاریخی توجه بیشتری به فیض آباد نشان خواهند داد.

در باره اوقافی فیض آباد هم به طور دقیق مطالبی در آینده خواهم نوشت.

 


*سیدرضافیض آبادی

انتخاب دکتر محمد دادکان به عنوان مدیر آکادمی فوتبال کنفدراسیون جهانی ورزش کارگری پیامی مهم برای جامعه ورزش ما دارد و از آنجا که دکتر د ادکان بی دلیل به سمت آکادمی نرفته باید این اتفاق را به فال نیک بگیریم و مجموعه ورزش کشور و فدراسیون فوتبال از این انتخاب حداکثر استفاده و بهره برداری را ببرند.

دادکان از روزی که به عنوان مشاو ورزشی وزیر تعاون کار و رفاه انتخاب شد دو موضوع عمده را در تمامی نشست ها و جلسات به عنوان اولویت مطرح و دنبال کرد:  نکته اول اینکه ورزش کارگری با وجود وی و فدراسیون کارگری و اداره کل ورزش و این امکانات سخت افزاری که دارد باید پیشرفت محسوسی در همه ابعاد د اشته باشد و گرنه دلیلی نداشت که  شخص وزیر بیاید و مشاور ورزشی انتخاب کند.

دادکان بارها تاکید کرده که اگر تعداد ورزشکاران کارگر تا امروز مثلا عدد 100 هست در دوسال بعد باید به رقم 150 برسد آنهم با آمار و ارقام تا مشخص شود که کاری صورت گرفته است.

موضوع دومی که دادکان در پی آن بود توجه به ورزش خانواده و فرزندان کارگران بود و برای همین نخستین آکادمی فوتبال فرزندان کارگر را در تابستان ایجاد کرد و طی یک تفاهم نامه با کمیته جوانان فدراسیون فوتبال و از طریق فراخوانی که اداره کل امور ورزشی داد از کارگران خواست که فرزندان علاقمند خود به فوتبال را در آکادمی ثبت نام کنند و از بین همین آکادمی فوتبال تعدادی به تیم های پایه فوتبال و آکادمی فوتبال کیا دعوت شدند.

بنابراین انتخاب دادکان به عنوان مدیر آکادمی فوتبال کنفدراسیون جهانی کارگری بر مبنای کارکرد و نوع نگاه وی بوده و کنفدراسیون جهانی کارگری به درستی انگشت روی نام او گذاشته است.

اکنون اگرچه این انتخاب بنام کارگران است اما فدراسیون فوتبال می تواند از این فرصت بهره لازم را ببرد و به خوبی از این ظرفیت و پتانسیل در جهت توسعه فوتبال پایه و تقویت آن استفاده کند.

فدراسیون فوتبال و دستگاه دیپلماسی ورزش ما نیاز به چنین افرادی دارند تا بتوانند با شایستگی و بر مبنای کارنامه ایی دارند در نهادهای مهم جهانی ایران را دارای صندلی و جایگاه کنند.

شاید گفته شود که دکتر دادکان زمانی حاضر با همکاری است که نفر اول باشد ولی چگونه است که وی در وزارت صنعت و و زارت کار می پذیرد که به عنوان مشاور وزیر باشد ؟

دلیلش واضح است: اگر دستگاه ورزش با صداقت از دادکان خواهان همکاری باشد و دست یاعلی به سوی وی و دلسوزانی مثل وی دراز کند شک نکنید که او ورود می کند و همین اتفاقی که برای ورزش کارگری رقم خورد می تواند در ابعاد وسیع تر آن هم برای ورزش و فوتبال کشورمان با وجود بزرگانی مثل دادکان رقم بخورد منتهی باید صداقت و روراستی در میان باشد که متاسفانه این فضا را ما هم نمی بینیم.

ضمن اینکه وزارت کار هم یک برگ برنده بزرگ دارد تا فرزندان کارگران را به صورت علمی به سمت آکادمی فوتبال کارگری که در سراسر کشور ایجاد خواهد شد سوق دهد و بهترین استفاده را از این ظرفیت و توانمندی خود دکتر دادکان ببرد.


یک کارشناس قوه قضاییه گفت: کانون و مرکز وکلا اگر چه دو نهاد جدا و مستقل از هم هستند اما وکیل و قاضی همانند دوبال فرشته عدالت هستند که هرکدام از این دو خوب حرکت نکند در کار عدالت خدشه وارد می شود و بنده به عنوان یک وکیل رسمی دادگستری خوشحالم که امروز اولین دوره انتخابات مرکز وکلای استان تهران برگزار شد و این اتفاقی است که بیش از دو دهه انتظارش را می کشیم.

جواد درویش وند در حاشیه اولین دوره انتخابات مرکز وکلای استان تهران که در مجتمع قضائی غدیر برگزار شد افزود: یقینا با تشکیل هیات مدیره و کارشناسان مرکز وکلای استان تهران آموزش به شهروندان در باب عدالت گستری روان خواهد شد ضمن اینکه به توسعه عدالت گستری در جامعه از این طرق کمک شایانی خواهد شد.

درویش وندعلاوه براینکه از وکلای پایه یک کشور و عضو مرکز وکلای قوه قضائیه می باشد 6 سال هم معاون وزارت دفاع در دولت نهم بوده و تجارب ارزشمندی در این زمینه دارد گفت: مجموع این انتخابات مرکز وکلای استان تهران و فرآیند آن به توسعه عدالت محوری و عدالت گستری در جامعه خواهد انجامید که هدف همه ما از این گردهمایی و این گونه انتخابات هم همین نکته حساس است تا مردم بیش از پیش احساس آرامش و امنیت کنند و حتی ما در اساسنامه دیده ایم که افراد بی بضاعت و کم بضاعت بدون وکیل نباشند و در هر مرحله که با دستگاه قضا کاری دارند بتوانیم وکیل رایگان در اختیار اقشار کم بضاعت جامعه قرار دهیم. 


مدیرکل ورزش کارگران با بزرگترین مجموعه های ورزشی و اقامتی

وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی با زیرساخت های فراوان و بسیار بالقوه و نیروی انسانی مستعد در سراسر کشور دارد .

سازمان بهزیستی که یکی از سازمانهای تابعه وزارت تعاون و کار است خودش نیاز به یک تشکیلات ورزشی جداگانه دارد و متاسفانه در اساسنامه کمیته ملی پارالمپیک هیچ جایی برای این نهاد بزرگ دیده نشده است در حالیکه در نهاد تصمیم گیری ورزش جانبازان و معلولین و کمیته ملی پارالمپیک باید نماینده وزارت تعاون و کار و رفاه حضور داشته باشد.

به اینها اضافه کنید میلیونها بازنشسته و کارگر شاغل که به هر حال با عوارض ناشی از کار مواجهند و این گروهها هم ارتباطی ارگانیک باید با پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و معلولین داشته باشند.

در خبرها داشتیم که مدیرکل ورزش کارگران برای پست های نایب رییسی و هیات اجرایی در انتخابات پارالمپیک کاندیدا شده و شاید حضور وی در یکی از این پست ها حداقل حقی باشد که باید به بخش مهم کارگری داده شود.

البته که مجمع با رای خود نفرات هیات اجرایی و کمیته پارالمپیک را انتخاب می کنند ولی فراموش نکنیم که رای دهندگان اگر از توانمندیها و امکانات وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی به خوبی آآ شنا باشند شک نکنید که مدیرکل ورزش کارگران بالاترین رای را در پست نایب رییسی و یا هیات اجرایی کمیته پارالمپیک بدون هیچگونه پیشداوری خواهد آورد.

آنچه که مسلم است و باید گفته شود واقعیات موجودی است که همراه با مدیرکل ورزش کارگران در اختیار ورزشکاران جانباز و معلول و کمیته ملی پارالمپیک قرار می گیرد.

با توجه به اینکه فرزاد حیدری مدیر کل ورزش کارگران خودش علاوه بر سمت مدیرکلی ورزش کارگران با خود یک عقبه بزرگ از امکانات و توانمندیها به همراه دارد ، ضمن اینکه  ریاست انجمن فوتبال نابینایان را هم دارد و عضو هیات رییسه فدراسیون ناشنوایان هم هست.

بنابراین یک مدیر با این خصوصیاتی که گفتیم در جمع هیات اجرایی کمیته ملی المپیک باید شناخته شود و متاسفیم که هنوز نفرات و کاندیداها دیر اعلام شده و این کاندیداها فرصت کمی برای بیان توانیی های بالقوه و بالفعل خود دارند.

در هر حال وظیفه رسانه ها شفاف سازی است و باید این مهم را می گفتیم که فرزاد حیدری اگرچه یک نفر است اما یک جریان بزرگ با امکانات فق العاده (270 مجموعه و فضای ورزشی و اقامتی در سراسر کشوروزارت تعاون و کار دارد) همراه او به مجموعه پارالمپیک اضافه خواهد شد و این یک مزیت برای ورزش معلولین و کمیته ملی پارالمپیک است.

*سیدرضا فیض آبادی(کارشناس ورزش جانبازان و پارالمپیک)

 


مدیرکل ورزش کارگران با بزرگترین مجموعه های ورزشی و اقامتی

وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی با زیرساخت های فراوان و بسیار بالقوه و نیروی انسانی مستعد در سراسر کشور دارد .

سازمان بهزیستی که یکی از سازمانهای تابعه وزارت تعاون و کار است خودش نیاز به یک تشکیلات ورزشی جداگانه دارد و متاسفانه در اساسنامه کمیته ملی پارالمپیک هیچ جایی برای این نهاد بزرگ دیده نشده است در حالیکه در نهاد تصمیم گیری ورزش جانبازان و معلولین و کمیته ملی پارالمپیک باید نماینده وزارت تعاون و کار و رفاه حضور داشته باشد.

به اینها اضافه کنید میلیونها بازنشسته و کارگر شاغل که به هر حال با عوارض ناشی از کار مواجهند و این گروهها هم ارتباطی ارگانیک باید با پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و معلولین داشته باشند.

در خبرها داشتیم که مدیرکل ورزش کارگران برای پست های نایب رییسی و هیات اجرایی در انتخابات پارالمپیک کاندیدا شده و شاید حضور وی در یکی از این پست ها حداقل حقی باشد که باید به بخش مهم کارگری داده شود.

البته که مجمع با رای خود نفرات هیات اجرایی و کمیته پارالمپیک را انتخاب می کنند ولی فراموش نکنیم که رای دهندگان اگر از توانمندیها و امکانات وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی به خوبی آآ شنا باشند شک نکنید که مدیرکل ورزش کارگران بالاترین رای را در پست نایب رییسی و یا هیات اجرایی کمیته پارالمپیک بدون هیچگونه پیشداوری خواهد آورد.

آنچه که مسلم است و باید گفته شود واقعیات موجودی است که همراه با مدیرکل ورزش کارگران در اختیار ورزشکاران جانباز و معلول و کمیته ملی پارالمپیک قرار می گیرد.

با توجه به اینکه فرزاد حیدری مدیر کل ورزش کارگران خودش علاوه بر سمت مدیرکلی ورزش کارگران با خود یک عقبه بزرگ از امکانات و توانمندیها به همراه دارد ، ضمن اینکه  ریاست انجمن فوتبال نابینایان را هم دارد و عضو هیات رییسه فدراسیون ناشنوایان هم هست.

بنابراین یک مدیر با این خصوصیاتی که گفتیم در جمع هیات اجرایی کمیته ملی المپیک باید شناخته شود و متاسفیم که هنوز نفرات و کاندیداها دیر اعلام شده و این کاندیداها فرصت کمی برای بیان توانیی های بالقوه و بالفعل خود دارند.

در هر حال وظیفه رسانه ها شفاف سازی است و باید این مهم را می گفتیم که فرزاد حیدری اگرچه یک نفر است اما یک جریان بزرگ با امکانات فق العاده (270 مجموعه و فضای ورزشی و اقامتی در سراسر کشوروزارت تعاون و کار دارد) همراه او به مجموعه پارالمپیک اضافه خواهد شد و این یک مزیت برای ورزش معلولین و کمیته ملی پارالمپیک است.

*سیدرضا فیض آبادی(کارشناس ورزش جانبازان و پارالمپیک)

 


معیار رد صلاحیت کاندیداهای هندبال را بفرمایید

رییس ارشاد استان تهران فاقد مدیریت است؟!

11 نفر از 20 نفر کاندیدای ریاست فدراسیون هندبال تایید شده اند و 9 نفر باقیمانده اگر اعتراضی دارند بایستی تا 4 شنبه مدارک اعتراضی خود را تحویل فدراسیون هندبال و دبیرخانه آن بدهند.

در جمع تایید شده ها البته نفراتی هستند که مورد اقبال جامعه می باشند و اگر بخواهیم نگاهی به سوابق ایشان داشته باشیم از جهاتی دارای سوابق مورد قبول مدیریتی می باشند.

اما همواره بحت تایید نشده ها و افرادی که به تیم های ملی  دعوت نمی شوند مورد بحث و داغ تر از دعوت شده ها و تایید شده هاست.

الان وقتی به لیست 9 نفر تایید نشده ها نگاه می کنیم به طور مثال در برابر نام علی اصغر نامور حقیقی نوشته شده که فاقد سابقه مدیریت و این تا حدود زیادی شبهه برانگیز است که یا معیار نفراتی که تایید می کنند ایراد دارد و یا مشکلاتی هست که اجازه تایید به این نفرات نمی دهند.

بر فرض سیدعلی اصغر نامور حقیقی را گفته اند فاقد سابقه مدیریت است.

او که داور هندبال و از خانواده هندبال است و گفته شده اسپانسرهای بزرگی را به جامعه هندبال معرفی کرده دارای مدرک فوق لیسانس و رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران است.

فردی که ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران ر ا بر عهده دارد چطور می توان به بهانه عدم سابقه مدیریت او را رد صلاحیت کرد؟

ریاست اداره فرهنگ و ارشاد استان تهران نمی تاند فاقد سابقه مدیریت باشد ضمن اینکه مدرک فوق لیسانس او معتبر و از خانواده هندبال است.

گفتیم که اگر قرار است فردی رد یا تایید شود بایستی با چوب خط قانونی و متقن و مستدل باشد و یقینا در بین تایید نشده ها بازهم هستند افرادی که صلاحیت دارند و مدارک خود را برای اعتراض و احقاق حق ارائه می دهند ولی تعجب ما اینجاست که کسانی پرونده صلاحیت هندبالی ها را بررسی می کنند که سابقه مدیریت خود ایشان کمتر از بسیاری از کاندیداهایی است که رد صلاحیت شده اند.

هندبال نیاز به یک مدیر کاربلد و کاردان دارد که اولا استقلال رای داشته باشد و ثانیا بتواند عقب افتادگی های هندبال را جبران کند.

امیدواریم خانواده هندبال در نهایت نفری را انتخاب کنند که همه ما خانواده هندبال به وجود او و به افتخاراتی که شایستگی های هندبال دارد ببالیم نه اینکه همانند دوران رحیمی پسرفت داشته باشد.

انتخاب رحیمی شاید در آن زمان گزینه مناسبی بود ولی خیلی زود خانواده هندبال به اشتباه خود پی برد و این حال و هوای هندبال مریض ماست.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها